با سلامها و درود های گرم و بی پایان به اساتید و سروران و یاران ارجمند و بزرگوارم که امیدوار و آرزومندم همواره تندرست و در تمام شئون زندگی موفق باشید.غزلی را که در صنعت (موشح ) میباشد و ذیلا از نظرتان میگذرد ,. به پاس محبتهای شاعره ی گرامی ایران زمین , سرکار خانم بنفشه انصاری , سروده ام که به ایشان تقدیم میکنم و امیدوارم مورد پسند شأن قرار گیرد :مرغ بی
سامان ب / بارش باران , ز ابر دیده ام , پایان گرفتعشق آمد مرغ بی سامان دل, سامان گرفتن / نازنینا , آتشی با مهر , بر جانم زدیخانه و کاشانه ,گوئی شعله ی پنهان گرفتف / فصل دیگر , از کتاب قصه ها , آغاز شدزندگی , در قلب من ,از نوع دیگر , جان گرفتش / شاه خوبان , کشور جان را در چنان تسخیر کردگوئیا تبریز را , ستار و باقرخان گرفته / همره پیک صبا , پروانه ا ی زیبا , به رقصبوسه از گلبرگ گلها , بالبی خندان گرفتا / اشک شوقم , چون ز. مهر یار , بر دامن چکیددردهای پر غم افسردگی , درمان گرفتن / نوبهار آن , دشت زرد سینه ام را سبز کردکلبه ی جان , عطر و بوی پونه و ریحان گرفتص/ صبر از کف رفته و دیدار , نا ممکن شدهکی توان ,خرما ز نخل و زیره از کرمان گرفتآ / آشنا بودیم باهم , شاعر شیرین زبانباید از این روزگار سنگدل , تاوان گرفتر / روزگاران , این ستم , بر ما مقدر کرده بودفرصت دیدار را , از دست ما , آسان گرفتی / یارب از مهر و محبت گفت (محمود) این غزلبارش باران , ز ابر دیده ام , پایان گرفت محمود انصاری کلیبری ( محمود )باتشکر از توجه شما عزیزانم و امیدوارم با نظرات پرمهرتان خوشحالم بفرمائید. سایه لطفتان مستدام بادقربان شما + نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۸:۱۸ ب.ظ توسط م.انصاری کلیبری & ادبیات و موسیقی و هنر...
ادامه مطلبما را در سایت ادبیات و موسیقی و هنر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5m-a-kaleybarib بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 11:40