باسلام و درود به عزیزان گرامیم که برای همگان آرزوی سلامنی و شادی دارم و از لطف و محبت تک تک شما سپاسگزارم.
در یک غروب غمزده در ساحل جنوب
دیدم که آفتاب , سربه بالش دریانهاده بود
گیسوی موج سبز مه آلود را , نسیــــــم
باشانه های خویش . چه خوش تاب داده بود
آرامشی که داشت صدف روی ماسه ها
چون قلب گمشده به دامن ساحل فتاده بود
دیوار صخره هم سپر سینه را در آب
بنهاده , گو که مظهر ناب اراده بود
ابر سفید چون الهه مهری از آسمـــــــــــان
بر سطح آب , سفره آبی گشاده بود
انبوه بچه ماهی چالاک و رنگ رنگ
بانغمه های موج . به رقص ایستاده بود
شاید که شب , کرانه ی دریا بخواب رفت
زیرا که چشم سرخ افق , مست باده بود
محمود , عاشقان که به شب همدمند و یار
دریای شب , چه همدم زیباوساده بود
محمود انصاری کلیبری (محمود)
باتشکر , منتظر حضور پرمهر تان هستم
قربان شما
برچسب : نویسنده : 5m-a-kaleybarib بازدید : 34